این زمان یارب مه محمل نشین من کجاست آرزو بخش دل اندوهگین من کجاست جانم از غم بر لب آمد، آه از این غم، چون کنم باعث خوشحالی جان غمین من کجاست ای صبا یاری نما اشک نیاز من ببین رنجه شو بنگر که یار نازنین من کجاست دور از آن آشوب جان و دل ، دگر صبرم نماند آفت صبر و دل و آشوب دین من کجاست محنت و اندوه هجران کشت چون وحشی مرا مایهی عیش دل اندوهگین من کجاست وحشی بافقی |
درباره من
تماس با من آرشیو مطالبفرصتعشق یعنی........ کاش می شد.... دلم گرفته شعر دلتنگی هنوز به خاطرم هست دیدی ای دل غم ِ عشـق دگر بار چه کرد از عشق مردن.... تا کی؟ دلم گرفته... خداحافظ گل لادن .... یک دل تنها دوباره دل هوای با تو بودن کرده.... رفتی و بی تو دلم پر درده تا تو رفتی من تموم قصه هام قصه تــــــوست آخه دل من دل دیوونه ی من دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشت گریه نمی کنم بودنم برات شده عذاب یار من کجاست؟ همه چی آرومه..... کسی را که خیلی دوست داری..... چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی ست نباشی همیشه با تو هستم نفس می کشم دوره ارزانی فقط خودمو خودت ... پیوندهای روزانه
|